شیشلیک (محمدحسین مهدویان)
در سکانسی از شیشلیک رضا عطاران که البته به تکراریترین شکل ممکن اجرای نقش یک کارگر مظلوم و دلسوخته را برعهده دارد خطاب به جماعتی که برای سرگرم شدن دور او جمع شدهاند، از ماجراهای تلخ و غمانگیزی میگوید که استشمام بوی کباب شیشلیک در زندگی شخصی و کاریاش به وجود آورده است. اما مردمی که در این استندآپ کمدیِ سیاه حضور دارند (لابد نمایندگانی از مرفهین بیدرد!) به جای گریستن بر این تلخیِ غمانگیز و آزاردهنده، از ته دل به حرفهای او میخندند؛ و این، مشابه تاثیریست که خود فیلم نیز عمیقاً بر تماشاگراناش میگذارد: گریستن با لبخند یا یک تجربهی احساسیِ دردناک؛ در میانهی گریستن و خندیدن.
موقعیت ابسورد فیلمنامه و داستان– که البته باید اشاره کرد برای تاثیرگذاری عمیق خوشبختانه به دقت طراحی شده– در خدمت مفهوم فیلم قرار دارد اما اگر کسی در شیشلیک به دنبال منطق روایی و تطابق نشانههای فیلم با واقعیتهای زندگی روزمره باشد به طور حتم با مشکل مواجه خواهد شد. به عبارتی دیگر تماشاگران خو کرده به فضای مستندگونهی فیلمهای مهدویان، اینبار و در شیشلیک با چنان حال و هوا و اتمسفر متفاوتی روبهرو میشوند که در لابهلای آن به سختی میتوان هویت سازندهی ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز و… حتی درخت گردو را به یاد آورد.
مهدویان که ملودرام درخت گردو را نیز به همان شیوهی مستندنمای آثار قبلیاش کارگردانی کرده بود، اینبار در متفاوتترین ساختهی خود یعنی شیشلیک به شیوهی کارگردانی متفاوتی رو آورده؛ و متاسفانه اینبار چنان از آن سوی بام افتاده که به جای آن دوربین روی دستهای تکراری و آن نگاههای بهظاهر کنجکاویبرانگیز (مثلاً از دور، از پشت شاخ و برگ درختها یا از زاویهای در محلهای مخفی) اینبار از زومهای عجیب و بیحاصل استفاده کرده است.
تمهیدی شاید بتوان گفت منسوخ و قدیمی که حتی سردرمداران فیلمفارسیهای قبل از انقلاب هم به شوخی از آن به «زوم ارّهای» یاد میکردند!
به نظر میرسد شیشلیک را باید آغازگر مسیری تازه و پیشبینی نشده در کارنامهی محمدحسین مهدویان ارزیابی کرد. حضور گذرا و تک لحظهایِ هادی حجازیفر در نمایی از فیلم هم احتمالاً تاییدی بر همین نشانه است. در حقیقت فیلمساز قصد دارد تا از این طریق به مخاطبان پیگیر آثار خود بگوید همانطور که حجازیفر با هجو نقشهای قابل اعتنا و قبلی خود در فیلمهایی نظیر کاتیوشا و آتابای بازی کرد، او نیز در راه و مسیر تازهای که پی گرفته تنها نیست. راه و مسیری که علاقهمندان ارزشهای نهفته در آثار اولیهی مهدویان بیشک با آن بیگانهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.