عبور از ژورنالیسم با درک درست از ابزار سینما
یادداشت سیدمحمد سلیمانی دربارهی مستند «ساموئل خاچیکیان یک گفتوگو»
هفتم دی 1400
آنچه در پی میخوانید یادداشت دوست و همکار گرامیام سیدمحمد سلیمانی است بر فیلم ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو که در وبسایت نشریهی جهان سینما منتشر شده؛ و بهانهاش هم نمایش این فیلم در بخش مسابقهی پانزدهمین جشنوارهی سینماحقیقت.
امید نجوان روزنامهنگار و منتقد باتجربهی سینمای ایران که از سال 1378 در کنار فعالیت مطبوعاتی به کارگردانی فیلم مستند هم میپردازد، در تازهترین تجربهاش در عرصهی مستندسازی به سراغ یکی از موضوعات مغفول مانده در عرصهی سینمای ایران رفته است. او که سال هاست با کمترین امکانات و تلاش فراوان، موانع تولید مستندهای مورد علاقهاش را از پیش رو برمیدارد، اینبار با تکیه بر گفتوگویی قدیمی که خود او با شادروان ساموئل خاچیکیان کارگردان برجستهی تاریخ سینمای ایران انجام داده و با استفاده از تصاویر آرشیوی و بخشهایی از آثار این فیلمساز، مستندی کامل و تحسینبرانگیز دربارهی این کارگردان کمتر شناخته شدهی سینمای ایران ساخته است.
شاید استفاده از عبارت «کمتر شناخته شده» برای کارگردانی با ویژگیهای ساموئل خاچیکیان قدری عجیب به نظر برسد ولی واقعیت این است که سوای کتاب و مقالاتی که تا کنون دربارهی این کارگردان صاحبسبک سینمای ایران به چاپ رسیده، این اولینبار است که سینمای خاچیکیان در قالب مستندی خوشساخت و فکر شده به علاقهمندان سینما و بهویژه نسل جوان معرفی میشود. تا پیش از تماشای مستند ساموئل خاچیکیان، یک گفتوگو در جشنوارهی سینماحقیقت نگران بودم که امید نجوان با تکیه بر گفتوگویی صوتی، نتوانسته باشد از ساختار مستندهای ژورنالیستی و گفتوگومحور فاصله بگیرد ولی پس از تماشای اثر دریافتم که خود نجوان به عنوان منتقدی با تجربه، ابتدا به فرم درستی برای ساختن مستندی دربارهی خاچیکیان رسیده و بعد مستندش را جلوی دوربین برده است.
فصلبندی سینمای خاچیکیان در متن چنین مستندی میتوانست محصول کار را به مقالات سینمایی مطبوعات نزدیک کند ولی زمانی که مستندساز پس از اولین عنوان و سر فصل در تبیین ساختار سینمای خاچیکیان، و البته در کنار بهرهگیری از صدای خاچیکیان به سراغ صحنههایی از آثار فیلمساز و گفتوگو با همکاران سینماگرش و منتقدان میرود، ساموئل… سر و شکل مستندی واقعی و تاثیرگذار را پیدا میکند.
نجوان در این مستند از گفتوگوی صوتی با خاچیکیان صرفاً به عنوان مدخلی برای ورود به دنیای تصویر و مونتاژ در سینمای کوچکمان بهره میگیرد. ژورنالیسم در ساموئل خاچیکیان، یک گفتوگو فقط بستری است برای بیان همهی آن چیزهایی که در سینمای خاچیکیان وجود دارد و گویی هر کدام با صدای او و تصاویر و شیوهی مستندسازی نجوان، جداگانه روایت و تبیین میشود. فیلمساز از ابزار سینمای مستند استفاده میکند تا از دنیای ژورنالیسم فاصله بگیرد و به سینمایی که خاچیکیان خالقش بود نزدیک شود و اتفاقاً ضرباهنگ تدوین این اثر هم به گونهای انتخاب شده که با سینمای خاچیکیان همخوانی داشته باشد.
آنچه که به مستند ساموئل خاچیکیان یک گفتوگو در مقایسه با آثار پرترهگونهی مشابه تمایز میبخشد، اِشرافِ کاملِ مستندساز به واقعیتهای زندگی و سبک فیلمسازی خاچیکیان است. در اینگونه از مستندها زمانی که مستندساز پژوهش را جدی نگرفته باشد و صرفاً با نگاهی ذوقزده و روشی فکر نشده و شتابناک به سراغ موضوع رفته باشد، ساختار سست و لرزان اثری که تولید شده ولی رتوشنشده راهی پردهی سینما شده، خیلی زود خودش را به مخاطبان جدیتر سینمای مستند نشان میدهد.
مستندساز هر جا که احساس کرده برای معرفی بهتر سینمای خاچیکیان باید از سخنان سینماگران بهره بگیرد، به سراغ گفتوگو با ایشان میرود ولی همچنان که پیش از این نیز گفته شد، تا جایی از این شیوه بهره میگیرد که مستند خاچیکیان در ردهی مستندهای گفتوگومحور قرار نگیرد. چرا که بستر اصلی اثر، گفتوگوی صوتی نجوان با خاچیکیان است و به دلایلی کاملاً موجه نخواسته این گفتوگوی اصلی و پایه، تحتالشعاع گفتوگو های متعدد دیگر قرار گیرد.
ساموئل خاچیکیان، یک گفتوگو میتواند در کارنامهی مستندسازی نجوان به عنوان یک نقطه عطف، آغازگر دورهی جدید فعالیت مستندسازی او باشد؛ با این شرط که او بتواند باز هم اِشراف کامل خود را بر موضوعی که انتخاب میکند حفظ کرده و همانند مستندی که از او در جشنوارهی امسال دیدیم برای پژوهش بیش از هر چیز دیگری اهمیت قائل شود. میماند مشکلات ریز و درشت پیدا کردن تهیهکننده و گرد هم آوردن عوامل که مبتلا به اغلب مستندسازان مستقلیست که میخواهند موضوع مورد علاقهشان را در عرصهی سینمای مستند، مطابق آنچه که به آن عقیده دارند جلوی دوربین ببرند.