به یاد یک سینماگر بزرگ و تاثیرگذار
گزارش جلسهی نقد و بررسی «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو» در پردیس چارسو
هفدهم مهر 1403
نشست نقد و بررسی مستند بلند و سینمایی ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو شامگاه سهشنبه هفدهم مهر با حضور کارگردان فیلم (امید نجوان) ادوین خاچیکیان (فرزند زندهیاد خاچیکیان) و هوشنگ گلمکانی (منتقد مهمان) در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای این نشست که به همت گروه سینمایی هنر و تجربه و با حضور جمعی از هنرمندان سینما و اهل رسانه برگزار شد، امید نجوان، نویسندهی فیلمنامه و کارگردان این مستند در مورد روند ساخت فیلم خود گفت: «گفتوگویی که در فیلم دیده میشود سال 1377 انجام شد و در حقیقت همانگونه که در خود فیلم نیز اشاره میشود قرار بود در قالب یک پرونده در مورد شیوههای مختلف کارگردانی در سینمای ایران انجام شود و شامل یک فهرست ده نفره بود.»
وی گفت: «گفتوگوهای سه نفر از آن فهرست را من انجام دادم که یکی زندهیاد خاچیکیان بود، دیگری زندهیاد پوراحمد و نفر سوم هم ابوالفضل جلیلی. سالها گذشت و در حالی که من کاملاً این گفتوگو و نوار کاست آن را فراموش کرده بودم، در یکی از دورههای جشنواره سینماحقیقت فیلم هیچکاک/تروفو (ساختهی کِنت جونز) را دیدم و برایم خیلی جالب بود که یک فیلم بر اساس صدای باقیمانده از یک گفتوگو ساخته شده است.»
نجوان همچنین گفت: «از آنجا که ساموئل خاچیکیان در سینمای ایران همواره به «آلفرد هیچکاک سینمای ایران» شناخته میشد ناگهان این جرقه در ذهن من زده شد که این گفتوگو میتواند بهانهی خوبی برای ساخته شدن مستندی دربارهی این فیلمساز بزرگ و تاثیرگذار تاریخ سینمای ایران باشد.»
وی ادامه داد: «بخشهایی از این گفتوگو که در فیلم دیده میشود، سالها بعد از درگذشت زندهیاد خاچیکیان و در حقیقت، نخستینبار است که منتشر شده. نکتهای که بیشک یکی از مهمترین ویژگیهای چنین فیلمیست.»
کارگردان ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو در ادامهی این جلسه گفت: «اواسط تدوین فیلم بود که احساس کردم لازم است دوستانی که بهخصوص در زمینه تاریخ سینمای ایران فعالیت کردهاند بیایند و دربارهی جایگاه رفیع ساموئل خاچیکیان در سینمای ما توضیحاتی ارائه دهند. به همین خاطر بخش میانی فیلم را به گفتوگو با مسعود کیمیایی، نظامالدین کیایی، هوشنگ گلمکانی و زندهیاد حسن شریفی اختصاص دادم که اطلاعات ارزندهای را به فیلم اضافه کردند.»
امید نجوان سپس در مورد بازخوردهایی که دربارهی فیلم وجود داشته گفت: «تا اینجا واکنشها نسبت به فیلم بسیار خوب و تقریباً همهی نظرها مثبت بوده است.»
وی گفت: «من تمام تلاش خودم را کردم تا از این گفتوگو یک فیلم بسازم که در تاریخ بماند و نسل آینده را نسبت به داشتههای سینمای ایران در سالهای دور آگاه سازد.»
در بخش دیگری از این جلسه، هوشنگ گلمکانی روزنامهنگار، نویسنده و سردبیر ماهنامهی فیلم امروز ضمن تشکر از امید نجوان بهخاطر ساخت این فیلم تاکید کرد: «این فیلم اگر برای نسل جوان و آدمهایی که در آن دوره زندگی نمیکردند یکجور نگاه به تاریخ است، برای من و بسیاری از افراد نسل من، نوعی تجدید خاطره با دورانی است که این فیلمها را در سینما میدیدیم و لذت میبردیم.»
وی همچنین گفت: «باید پذیرفت که خاچیکیان اولین فیلمساز مؤلف تاریخ سینمای ایران بوده است. البته افرادی مانند مرحوم دکتر کوشان و کسانی حتی پیش از ایشان به نحوی پایهگذار این سینما بودند ولی آنها کسانی بودند که بهصورت دورهای کارهایی انجام دادند و سپس رها کردند. این در حالیست که خاچیکیان در آن دورهی بهخصوص، چیزهایی را بهعنوان فرم سینمایی جدی کرد که تا پیش از آن سابقه نداشت.»
گلمکانی گفت: «کاری که خاچیکیان کرد کار خیلی بزرگی بود. بهخصوص در دورانی که سینمای ایران در مرحلهی جنینی بود و تقریباً همهچیز در مرحلهی آزمون و خطا قرار داشت.»
وی سپس با اشاره به «آلفرد هیچکاک سینمای ایران» به عنوان لقب ساموئل خاچیکیان گفت: «سبک خاص سینمای خاچیکیان متاثر از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان بود که بعدها وارد فیلم نوآر شد و در ادامه، تبلور آن در فیلمهای هیچکاک دیده شد. در حقیقت، از آنجا که توجه عموم مردمِ آن دوران نسبت به شباهتهای سینمایی جلب شده بود به همین دلیل خاچیکیان نیز به همین عنوان شناخته شده و به «هیچکاکِ ایران» معروف شد.»
گلمکانی سپس با اشاره به این که مستند ساموئل خاچیکیان… در مرحلهی تدوین میتوانست از افزودههای تصویری بیشتری استفاده کند گفت: «در این مستند به اهمیت نور، قاببندی و اینگونه عناصر در فیلمهای خاچیکیان اشاره شده اما نکتهای که گفته نشده این است که یکی از عناصر خیلی مهم برای خاچیکیان، ایجاد ریتم مناسب در صحنههای اکشن بود.»
وی گفت: «خاچیکیان ریتم تند را خیلی دوست داشت و کاری که از نظر فنی میکرد این بود که فیلمها را بهجای «بیست و چهار فریم در ثانیه» بهصورت «بیست و دو فریم در ثانیه» فیلمبرداری میکرد؛ و اگر در همین مستند به صحنههای اکشن فیلمهای خاچیکیان دقت کنید درمییابید این صحنهها یک مقدار تندتر از حد معمول سایر اکشنهاست.»
گلمکانی گفت: «این ترفند، تنها یکی از ابتکارهای ساموئل خاچیکیان بود و بعید میدانم کس دیگری این تجربه را تکرار کرده باشد. البته شاید امروز اینطور به نظر بیاید که سرعت و ریتم درونی برخی صحنهها در فیلمهای او زیادی مصنوعی است؛ اما او با یک هدف زیباییشناسانه و در جهت تأثیر بر مخاطب این کار را میکرد.»
وی سپس با اشاره به مستند هیچکاک/تروفو که منبع الهام نجوان در ساخت مستند مورد بحث بوده گفت: «من هم وقتی این فیلم را دیدم خیلی حسرت خوردم که چرا طی چهل و اندی سال گذشته که کار مطبوعاتی میکردیم و با چهرههای سینمایی اینهمه گفتوگو انجام دادیم، نوار کاستهایشان را نگه نداشتیم! شاید اگر به ذهنمان میرسید که از آن نوارها محافظت کنیم الآن میتوانستیم گنجینهی قابل توجهی از صدای دستاندرکاران سینمای ایران داشته باشیم.»
گلمکانی افزود: «البته تعدادی از آنها موجود است؛ اما اگر تمام این نوارها باقی مانده بود میتوانست مواد خام خوبی برای استفاده در زمینههای مختلف باشد.»
سردبیر مجلهی فیلم امروز در بخش دیگری از صحبتهای خود در ارتباط با چالشهای حرفهای ساموئل خاچیکیان در دوران فعالیت خود گفت: «من در سالهای پیش از انقلاب گفتوگویی با او انجام دادم و متوجه شدم که متاسفانه او همچنان اجارهنشین است! از شنیدن این نکته خیلی تعجب کردم و در دلم باور نمیکردم کارگردانی با اینهمه اهمیت و موفقیت که توانسته بود انبوه جمعیت سینماروهای آن دوران را در مقابل سینماهای نمایشدهندهی فیلمهایش به صف کند همچنان اجارهنشین باشد!»
وی گفت: «یادم هست همین سؤال را هم از او پرسیدم. البته دقیقاً یادم نیست که چه گفت، اما یادم هست که جوابش بسیار معصومانه و دردناک بود.»
گلمکانی همچنین گفت: «ساموئل خاچیکیان فردی بود که بهاصطلاح امروزی خودش را نمیفروخت. هرچند او آرمان سیاسی نداشت اما بهخاطر جنبهی اخلاقی وجودش دوست نداشت بر خلاف آنچه که به آن معتقد است عمل کند و این خصلت او باعث شد با وجود برخورداری از عنوانِ «یکی از محبوبترین و مهمترین کارگردانهای سینمای ایران» از حداقل امکانات رفاهی برخوردار باشد.»
وی افزود: «شاید او بلد نبود از موفقیت تجاری فیلمهایش بهرهی اقتصادی ببرد. خاچیکیان از حالت معصومانهای برخوردار بود که وقتی با او روبهرو میشدید احساس میکردید با کودکی مواجه شدهاید که کارهای جالبی هم انجام میدهد! کارهایی که شاید حتی خودش هم از اهمیت آنها اطلاع نداشت.»
گلمکانی در ادامهی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «سینمای ایران در سالهای نخست فعالیت خود گرفتار کلیشهها بود اما پس از مدتی استعداد خودش را پیدا کرد و توانست موفق و تاثیرگذار باشد. به عنوان مثال پس از دورهی دوم فیلمسازی در ایران که ملودرامهای اخلاقی و خانوادگی، کلیشهی قالب سینمای ایران بود خاچیکیان با فیلمهای پلیسی و جناییاش موفق شد تکانی به این سینما بدهد. در حالی که همزمان با این دوره، فیلم گنج قارون از راه رسید و با فروش خیرهکنندهاش کاری کرد تا فیلمهای بسیاری شبیه آن ساخته شود. به تعبیری بهتر میتوان گفت دوران موفقیت ساموئل خاچیکیان در سینمای ایران، زمانی در حدود پانزده سال بود.»
وی همچنین گفت: «خاچیکیان بیشتر به دنبال دل خود میرفت. او اهل مبارزهی صنفی نبود؛ و این، از همان خصلت ملایم و شاعرانهاش میآمد. به همین خاطر خیلی چیزها به او تحمیل و بهنوعی مجبور به خالی کردن صحنه شد.»
گلمکانی سپس گفت: «از این نظر مستند ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو بسیار شبیه خود خاچیکیان است و میتوان گفت با شخصیت ایشان تناسب دارد.»
وی افزود: «از دوست و همکار قدیمیام، آقای امید نجوان تشکر میکنم که این فیلم را ساخت. البته در تمام سالهای گذشته، نام ساموئل خاچیکیان همواره تکرار و به فیلمهای او اشاره شده. پس نمیتوانیم بگوییم که خاچیکیان با ساخت این فیلم احیا شده ولی این مستند باعث شد اهمیت او در تاریخ سینمای ایران دوباره یادآوری شود و اینبار با نگاهی جدیتر فیلمهایش مورد بررسی قرار گیرد.»
ادوین خاچیکیان فرزند ساموئل خاچیکیان که خود نیز در حال حاضر از کارگردانهای سینماست در حاشیهی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «تعهد حرفهای و عشقی که پدرم به سینما داشت متاسفانه باعث شد به غیر از سالها و دهههای پایانی عمرش به سایر امتیازاتی که حق مسلم او بود و میتوانست از این حرفه به دست بیاورد توجهی نداشته باشد.»
وی سپس با اشاره به رفتارهای غیرحرفهای و نادرستی که در طول دههها با پدرش انجام میشده گفت: «به عنوان مثال در فیلم نعرهی طوفان بخشهایی که فردین در آنها آواز میخواند به خاچیکیان تحمیل شد اما او نپذیرفت و به شکلی باورنکردنی حتی دو دانگ خانهای که در قرارداد دستمزدش قید شده بود را به تهیهکنندههای آن فیلم برگرداند و…از حقاش گذشت!»
وی همچنین با یادآوری برخی خاطرات تلخ دیگر از دوران فعالیت پدرش گفت: «مافیای سینمای آن دوران، در زمان اکران فیلم قصهی شب یلدا بهجای بلیتهای این فیلم، بلیت فیلمهای دیگری را میفروخت و پاره میکرد! به این ترتیب سالن پر از جمعیت بود ولی آماری که داده میشد نشاندهندهی این بود که کسی برای دیدن قصهی شب یلدا نیامده…و به همین خاطر در کوتاهترین زمان ممکن فیلم را از روی پرده پایین کشیدند!»
ادوین خاچیکیان گفت: «متاسفانه از همان زمان، امتیازات اقتصادی یک فیلم سینمایی و آنچه که میتوانست وجه تجاری فیلمها باشد، به شکل معکوسی در روند فیلمسازی پدر تأثیر گذاشت و باعث شد او رو به ساخت فیلمهای دیگری بیاورد که با دنیای ذهنیاش فاصله داشت و به همین خاطر چندان موفق نبود.»
وی سپس تاکید کرد: «با این وجود پدرم دوستانی که در این حرفه با آنها آشنا شده بود را از صمیم قلب دوست داشت و هر کاری از دستش بر میآمد برایشان انجام میداد. به همین خاطر فیلم عقابها را برای برادران مزینانی که خودش آنها را «بچههای خودم» میخواند کارگردانی کرد اما با وجود فروش خیرهکننده و خارج از تصور آن فیلم، به غیر از دستمزد و اظهار لطف و محبت تماشاگران فیلم، هیچ عایدی دیگری نصیب پدر نشد! میتوان گفت این، تنها دستاورد پدرم از فیلمی بود که امروز از آن به پر مخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران یاد میشود.»
ادوین خاچیکیان همچنین گفت: «به نظر من بهعنوان فرزند او، ساموئل خاچیکیان تکستارهی سینمای آن دوران و تنها فیلمسازی بود که بنای ایجاد یک موج نو را تقریباً دو دهه قبل از به وجود آمدن این جریان سینمایی در ایران به وجود آورد. میتوان گفت تغییر و تحولی که ساموئل خاچیکیان در سینمای آن زمان ایجاد کرد زمینهساز به وجود آمدن سینمای موج نو بود.»
وی افزود: «شاید در حال حاضر به جایی رسیدهایم که فیلمهای درخشانی تولید و عرضه میکنیم اما او در آن دوران به تنهایی این کار را کرد و باعث شد مفهوم فیلمسازی و کارگردانی در سینمای ایران جلوهی دوچندانی پیدا کند.»
بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی به صحبتهای حاضران در جلسه اختصاص داشت. در این بخش نظامالدین کیایی، صدابردار پیشکسوت سینمای ایران و دستیار ساموئل خاچیکیان در سه فیلم او گفت: «سامول اصلاً در پی مادیات نبود و این از خصایص اخلاقی او میآمد که هیچ وابستگی به مادیات نداشت.»
وی گفت: «زمانی که او فیلم میساخت ما در فستیوالهای جهانی جایی نداشتیم و زمانی که یک مهمان خارجی به تهران میآمد به غیر از خاچیکیان فیلمساز دیگری نداشتیم که بتوانیم فیلماش را به او نشان بدهیم و از تکنیک سینماییاش خجالت نکشیم!»
کیایی همچنین گفت: «من بیست سال از خاچیکیان کوچکتر بودم؛ اما او با من رفتاری بسیار صمیمانه و دوستانه داشت. سامول شخصیت والایی داشت و برای هیچچیز در این دنیا به غیر از انسانیت ارزش قائل نبود.»
وی افزود: «او میگفت من هر چهقدر مشهورتر میشوم خودم را بیشتر پیدا میکنم و متوجه میشوم که در مقابل عظمت سینما و عظمت هنر بسیار کوچک هستم.»
طهماسب صلحجو، منتقد سینما نیز یکی دیگر از کسانی بود که در حاشیهی این جلسهی نقد و بررسی به اظهار نظر پرداخت. او گفت: «مواجههی من با مستندی که دوست و همکار عزیزم امید نجوان ساخته بسیار شخصی است. من در خاطرات دوران کودکی خودم یک ساموئل خاچیکیان میشناختم که هیچوقت ندیده بودمش. او بسیار مشهور و ناماش مایهی اعتبار یک فیلم بود. در حالی که سایر فیلمهای آن دوران به اعتبار و نام بازیگرانش شناخته میشدند؛ و این، فقط یکی از ویژگیهای ساموئل خاچیکیان بود.»
وی افزود: «بعدها با بُعد دیگری از شخصیت و کاراکتر هنری و سینماییِ خاچیکیان آشنا شدم؛ و این، دورهی دوم کاری او بود که چندان با دور اول که به دوران کودکی من برمیگشت قابلقیاس نبود؛ یعنی جریان سینمای ایران و مسیری که طی کرد خودبهخود مسیر فیلمسازی خاچیکیان را هم تغییر داد.»
صلحجو همچنین گفت: «وقتی به تاریخ سینمای ایران نگاه میکنیم میبینیم زمانی که فیلمهای جنایی خاچیکیان مطرح بود و مردم استقبال میکردند خیلی از فیلمسازهای دیگر هم جناییساز شده بودند و بسیاری از فیلمسازان در مسیر آن موجی که سینمای خاچیکیان ایجاد کرده بود فیلم ساختند ولی هیچکدامشان نه فیلمساز موفقی نشدند و نه هیچکدام از فیلمهایشان به گرد فیلمهای خاچیکیان رسید.»
امیر قادری، منتقد سینما نیز در ادامهی این صحبتها گفت: «از مستند امید نجوان عزیز بسیار لذت بردم و معتقدم برخلاف نظر آقای گلمکانی، تدوین فیلم هیچ ایرادی نداشت و کافی بود.»
وی گفت: «واقعاً بهعنوان یک مستند اصلاً از تماشای فیلم خسته نشدیم و بسیار هم آموختیم.»
علی علایی، روزنامهنگار و منتقد سینما نیز یکی دیگر از حاضران در جلسه بود. وی دربارهی احساس خود در هنگام تماشای ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو گفت: «در حین تماشای این مستند اصلاً متوجه نشدم که زمان چهطور گذشت. یعنی فیلم اینقدر روان بود که من اصلاً فرصت نکردم به ساعت نگاه کنم و ببینم زمان چهقدر گذشته!»
علایی همچنین گفت: «من هر زمان دربارهی سینما ایران صحبت میکنم نام دو نفر را حتماً میآورم. بدون شک یکی از آنها ساموئل خاچیکیان است چون احساس میکنم نه تنها خودم بلکه سینمای ایران هم نسبت به زندهیاد خاچیکیان همین حس ادای دین را دارد.»
وی افزود: «ساموئل خاچیکیان اعتبار و آبروی کارگردانی در سینمای ایران بود و ما هرگز نمیتوانیم حرفهی کارگردانی را به غیر از ساموئل خاچیکیان در آن دوره تعریف کنیم. فیلمسازی که تاریخ سینمای ایران تا همیشه مدیون و مرهون زحمتهای اوست.»