سینمای مستند (1395)
[نوشتهی] جمعی از نویسندگان و مترجمان. چاپ نخست. شمارگان: هزار نسخه. ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی. قیمت: هجدههزار تومان.
کتاب سینمای مستند حاصلِ به هم وصل شدن ناگهانیِ تمام سفارشهای جشنوارهی فیلمهای علمی اهواز و چاپ یکجای آنهاست؛ بدون اطلاع هیچکدام از پدیدآورندگان آن آثار (واقعاً لازم است تاکید کنم که در سرزمین اسلامی ما این کتاب بدون پرداخت حقوق مادی و معنویِ نویسندگان آن منتشر شده؟!)
من خودم زمانی از چاپ این کتاب مطلع شدم که یکی از دوستان در نمایشگاه کتاب تهران آن را دیده بود و عکساش را برایم فرستاد. طبعاً در نگاه نخست باور نکردم اما بعداً که از جیب مبارک پول دادم و حاصل تلاش خود و دوستانم را خریدم متوجه شدم سینمای مستند بی کم و کاست و بی هیچ تغییری شامل کتابهای سفارش داده شده از سوی همان جشنوارهی کذاییست؛ اینبار با جلدی بیارتباط با سینمای مستند، و بی آن که حتی فونت و صفحهآرایی متنها تغییر کرده باشد!
در چنین شرایطی تصمیم گرفتم به انتشارات علمی و فرهنگی مراجعه کنم. مکانی که بعداً متوجه شدم در دورهای و در سالهای دور، محل انتشارات مهم و تاثیرگذار فرانکلین بوده و متاسفانه این روزها مثل خیلی چیزهای دیگر در تصرف آدمهای نامسئول و غیرحرفهایست.
پیدا کردن سرویراستار انتشارات و مسئول مستقیم چاپ کتابها کمی وقتگیر بود اما دشوار و غیرممکن نبود. وقتی بعد از طی موانع بسیار، آن خانم را ملاقات کردم از او سوالی پرسیدم که خودم جواباش را بهتر میدانستم: «شما من را میشناسید؟» طبعاً جواباش منفی بود. گفتم: «اما کتابام را چاپ کردهاید؛ بدون این که حتی خودم خبر داشته باشم!» و هر دو کتاب ژان پنلهوه و سینمای مستند را به سویش گرفتم.
بعد از آن که با دقت به کتابها نگاه کرد واکنشاش دردمندانه و بسیار دوستانه بود: «چنین چیزی در انتشارات ما سابقه نداشته…» و بعد از بررسی پروندهی قرارداد کتاب گفت: «باورم نمیشود؛ این اولینبار است که در اینجا کتابی بدون هیچ تغییر و هیچ تفاوتی در رسمالخط به چاپ رسیده!»
در نهایت پس از زیر و رو کردن پروندههای مربوط به این کتاب معلوم شد جناب آقای دکتر نشان، معاون فرهنگی دانشگاه شهید چمران اهواز– که متاسفانه باید الگوی دانشجوها و جامعهی علمی و فرهنگی کشور باشد– یک نامه نوشته؛ با این مضمون که با نویسندگان و مترجمان این کتاب تسویهحساب شده و آنها هیچ حقی نسبت به این کتاب ندارند! و جالبتر این که ایشان در نهایت، چک دستمزد (!) خود را گرفته و…سر کار خود (یعنی دانشگاه) برگشته؛ به همین راحتی.
البته در حال حاضر آقای دکتر به شکلی قابل پیشبینی این اتهام را رد کردهاند اما معلوم نیست چرا برای مبرا کردن خود از چنین لکهی ننگی هیچ تلاشی نمیکنند؛ و چرا پیگیری نمیکنند تا ببینند چه کسی به اسم ایشان پای قرارداد کتاب را امضا کرده و پول گرفته!
نکتهی پایانی این که همهی ما (نویسندگان و مترجمان کتاب «سینمای مستند» منتظریم روزی جناب آقای دکتر به صرافت بیفتند و دستکم برای اطلاع پیدا کردن از اتفاق غیراخلاقی و ناشایستی که افتاده به انتشارات علمی و فرهنگی مراجعه کنند. خدا را چه دیدید، شاید روزی حقوق مادی و معنوی ما پرداخت و برای این پرسش جدی، پاسخی هم پیدا شد.