امپراتور و ما (1385)
مروری بر زندگی و آثار آکیرا کوروساوا؛ فیلمساز شهیر ژاپنی
نویسندهی فیلمنامه، کارگردان و تدوینگر: امید نجوان. تصویربردار: بابک بذرافشان. صدابردار: محسن کریمی. مدیر تولید: احمد صفایی. مجری/مترجم ژاپنی: مهدی گودرزی. دستیار کارگردان: اسدالله غلامی. دستیار تصویربردار: سعید براتی. مترجم انگلیسی: آرش تهرانی. تدارکات: علی عابدینی. با سپاس از همکاری: خانه سینما و ماهنامهی سینمایی فیلم. زبان فیلم: فارسی، ژاپنی و انگلیسی. تهیهکننده: ناصر صفاریان. قطع: مینی دیوی. چهل دقیقه، تولید 1385
امپراتور و ما ابتدا قرار بود یک گزارش خبری از کارگاه دو روزهی دوستان و همکاران قدیمی آکیرا کوروساوا (فیلمساز شهیر ژاپنی) در سالن نمایش خانه سینما باشد و این گزارش هم قرار بود به عنوان نخستین تولید یک شبکهی ماهوارهای به نام آس تیوی (یا Ace TV) توجه عمومی را به سوی این شبکه جلب کند. شبکهای دو زبانه (با مدیریت فردی بهنام مهران فرهادی) که در زمان تولید این فیلم گفته میشد قرار است با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز به کار کند و مدیراناش برای انجام این کار دفتر و دستک نسبتاً مجهزی در شمال شهر تهران راهاندازی کرده بودند.
شاید بهتر بود آن وقتها واکنش برخی مدیران زیرمجموعههای وزارت ارشاد را که با دیدن مجوز این شبکهی ماهوارهای، آنهم در قلب تهران (!) فقط لبخند زده بودند جدی گرفته و از انجام این کار صرفنظر میکردم. اما حالا که سالها از زمان ساخت و تولید این فیلم میگذرد خوشحالم که دستکم به این بهانه موفق شدم برای فیلمساز مورد علاقهام (عالیجناب آکیرا کوروساوای کبیر) کاری انجام دهم. ایدهای که اگر حضور دوستان و همکاران قدیمی کوروساوا در تهران نبود شاید به این آسانی عملی و امکانپذیر نمیشد.
البته در امپراتور و ما از آن شبکهی کذایی و مدیریتاش فقط یک آرم باقی مانده که متاسفانه روی میکروفن مجری جا خوش کرده و به همین خاطر هر وقت فیلم را دوباره میبینم یا تصویرهایش را مرور میکنم آزارم میدهد. در حقیقت، این آرم و این اسم برای من و همکارم ناصر صفاریان (که بهخاطر ساخت این فیلم متحمل خسارتهای مالی فراوانی شد) یادآور حس گُنگ و تلخیست که پس از پایان فیلمبرداری امپراتور… با آن دست به گریبان شدیم. حسِ روبهرو شدن با خبر متواری شدن مدیرانِ «آس» (چه اسم با مسمایی!) و مهر و موم شدن دفتر و دستکِ فریبنده و نسبتاً مجهز آنها در یکی از مناطق گرانقیمت بالای شهر تهران. آدمهایی که متاسفانه در کشور ما هر روز و هر لحظه مثل آفتابپرست رنگ عوض میکنند و چهبسا امروز در کارِ معاملههای بزرگتر و فریبکاریهای گستردهتر و بسیار کلانتری باشند!
خلاصه کنم. امپراتور و ما با وجود قول و قرارهایی که مدیران تقلبی شبکهی آس برای ارائهی امکانات فوق حرفهای به ما داده بودند (!) فقط با استفاده از یک دوربین و سهپایه، میکروفن و ملحقات آن ساخته شد. (و دردناک اینکه: حتی مانیتوری برای کنترل تصویرها در اختیار نداشتیم!) شاید اگر به جای بابک بذرافشانِ عزیز که بیشک خودش تکنسین قابلیست کس دیگری پشت دوربین این فیلم حضور داشت، شاید به سختی میشد نماها را به هم پیوند داد (خصوصاً در بخشهایی که به «مچکات» یا ایجاد حس پیوستگی در لحظهها نیاز بود).
متاسفانه به دلیل محدودیتهایی که چند سطر بالاتر به آن اشاره شد، از این فیلم هیچ عکسی به عنوان پشت صحنه وجود ندارد و تصویرهایی که در آلبوم عکسهای آن میبینید نماهایی از خود فیلماند.
و نکتهی آخر: زمانی که شبکهی ماهوارهای «آس» متلاشی شد و امپراتور… با همهی عظمت سوژهاش روی دستمان ماند صفاریان تصمیم گرفت بار تهیهکنندگی فیلم را یکتنه به دوش بکشد؛ و نتیجه، فیلمی شد که اینبار به صورت محدود و با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برخی فروشگاههای فرهنگی و بازار ویدئو توزیع شد. خوشبختانه تا جایی که اطلاع دارم تمام نسخههای موجود این فیلم در بازار به فروش رفته و نایاب است اما بههرحال اگر طالب دیدناش هستید در حال حاضر فعلاً میتوانید آن را در فیلیمو تماشا کنید.