نقش و دست (1379 – 1378)
روایتی از صنایع دستی ایران و نقشهایی که توسط دستها ماندگار میشود
نویسندهی فیلمنامه، تهیهکننده و کارگردان: امید نجوان. تصویربردار: بابک بذرافشان. تدوینگر: رضا چابکرو (با تشکر از: امیرحسن ندایی). آهنگساز [بعضی قسمتها]: امید رییسدانا. محصول گروه فرهنگی، اجتماعی شبکهی چهار سیما. 54 قسمت (5 تا 7 دقیقهای). قطع: بتاکم. محصول 1378 تا 1379
مجموعه مستند نقش و دست نخستین و البته طولانیترین فعالیت من در زمینهی فیلمسازی است. حرفهای که همواره عاشقانه آن را دوست داشته و میدارم. این مجموعه در 54 قسمت (5 تا 7 دقیقهای) تولید شد و تقریباً تمام سال 1378 درگیر پژوهش، تصویربرداری و نظارت بر تدوین و آمادهسازی آن بودم.
هدف این مجموعه، نمایشِ نحوهی ساخت، تولید و عرضهی بیش از پنجاه رشتهی صنایع دستی بود که از دیرباز در سراسر ایران و توسط دستِ هنرمند صنعتگران کشورمان تولید شده و میشود. با این وجود همهی تلاش من و همکارانم بر این استوار بود تا به محصولات و رشتههایی بپردازیم که کمتر شناخته شدهاند و در زمان تولید این مجموعه شاید کمتر کسی از وجود آنها خبر داشت.
مرحلهی طولانیمدت تصویربرداری نقش و دست جدا از تهران و اطراف آن در شهرهای کرج، قم، اصفهان، یزد، میبد، اردکان، مهریز، سمنان، دامغان، شاهرود، قائمشهر، جویبار، ساری، آستانهی اشرفیه و همچنین روستاهای ماسوله و قاسمآباد سُفلی (در گیلان)، تویهدروار (در سمنان) و سخوید و هنزا (در یزد) جریان داشت؛ و خدا را شاکرم که حاصل آن، مجموعهای شد که نه تنها برای خودم خاطرهانگیز و به جهت ویژگیهای تولید (در یکی از شاخصترین دورانهای سازمان صدا و سیما) رویایی است بلکه میتواند به عنوان سندی از یک دوران سپری شده در زمینهی صنایع دستی نیز مورد بررسی قرار گیرد. دورانی شامل حذف عملکرد نیروهای انسانی (در تولید برخی محصولات) و البته عرضهی موفقیتآمیز این محصولات که متاسفانه در سالهای اخیر با ورود صنایع دستیِ چین و هند و مالزی، مورد تعرضِ تجّار، سودجویان و افراد نامطلع قرار گرفته است.
نقش و دست اواخر بهار 1379 از شبکهی چهار سیما پخش شد اما به دلیل بد سلیقگی در انتخاب زمان پخش آن (بعدازظهر جمعهها؛ همزمان با پخش فیلم سینمایی از شبکهی یک و گاهی هم فوتبال از شبکهی سه) چندان دیده نشد و طبعاً مورد بررسی جدی هم قرار نگرفت. شاید تنها نقدی که بر این مجموعه نوشته شد، کارِ همکار و البته دوست سالهای بعدم، استاد همایون امامی عزیز بود که حدود یک سال بعد از پایان نمایش نقش و دست در یکی از ضمایم روزنامهی حیات نو به چاپ رسید. نوشتهای که اگر از برخی اشتباهات تایپی آن (نظیر عنوان مجموعه و همچنین نام فامیلی بنده!) عبور کنیم، آن را میتوان سند دیگری در اثبات مهجور بودن نقش و دست دانست.
مجموعهای که مناسبت خاصی نداشت و به دلیل فُرم کمتر دیده شدهای که داشت (عدم بهرهگیری از گفتار متن و استفاده از موسیقی و تصویر) این امکان را داشت تا بارها از تلویزیون پخش شود اما مدیران وقت شبکهی چهار تصمیم گرفتند دیده نشود؛ تا شاید در سالهای بعد بتوانند از روی دست یا با الهام از آن، مجموعههای دیگری بسازند و روانهی آنتن کنند!
در اینجا و صفحهی اختصاصی این مجموعه تلاش کردهام تعدادی از قسمتهای مورد علاقهی خودم و معدود نقشهای بهجا مانده از دستهای صنعتگران سختکوش ایرانی را با علاقهمندان سینمای مستند به اشتراک بگذارم. بخشهایی که برای خودم سرشار از خاطرات فراموشنشدنیِ کوچک و بزرگی هستند؛ و من از طریق آنها بوسهام را نثار بخش عمدهای از کشور زیبای زادگاهم و همچنین دست و بازوی مردان، زنان و هنرمندان گمنام سرزمینام کردهام.
نکته: از میان قسمتهای تولید و تدوین شدهی این مجموعه، فقط قسمت عَلَمسازی (اصفهان) اجازهی پخش از تلویزیون را نیافت که بعد از گذشت این همه سال هنوز دلیل آن را نمیدانم. به همین خاطر این قسمت را هم در بین ویدئوهای منتخب نقش و دست به اشتراک گذاشتهام؛ با این امید که مورد قبول مخاطبان واقع شود.
آغاز تولید مجموعه: دهم اردیبهشت 1378
آغاز نمایش از تلویزیون: بیستم خرداد 1379
تنها واکنش مطبوعاتی: روزنامهی حیات نو (ویژهنامهی اردیبهشت، شمارهی 12، روز شنبه بیست و چهارم آذر 1380)